شهره صدری- یادداشت- زنان در بسیاری کشورهای در حال توسعه و حتی در برخی از کشورهای توسعه یافته دچار تبعیض جنسیتی در امور مربوط به آموزش، اشتغال و هرگونه فعالیت زمینه ساز یا مرتبط با مشارکت اجتماعی هستند. در حالیکه این امر در تضاد با تفکر همکاری و مشارکت زنان در اجتماع است.
زنان همواره در کنار مردان به عنوان سرمایه های اجتماعی در هر کشور شناخته میشوند و کنار گذاشته شدن آنها پیامدهای سنگین اقتصادی، اجتماعی و در نهایت رفاهی هم برای خود زنان و هم برای جامعه آن کشور در بر خواهد داشت.
در تدوین سند توسعه پایدار سازمان ملل متحد در سال 2000، کشورها متعهد به انجام دو اقدام اساسی در ارتباط با زنان شدند. اول تعهد به برنامه ریزی و تدوین سیاست هایی در جهت توانمند سازی زنان و تقویت مشارکت هرچه بیشتر آنان در سطوح بنیادی جامعه و دوم، ایجاد و پیشبرد سازوکارهایی برای ظرفیت سازی و افزایش این ظرفیت در راستای برنامه ریزی ها و مدیریت موثرتر در جهت امور محیط زیستی.
پیامدهای ناشی از تبعیض در جامعه بر زنان، بطور مستقیم و غیر مستقیم بر عدم دستیابی به اهداف توسعه پایدار کشورها تاثیر خواهد داشت. در دو سند توسعه هزاره و بالاخص دستورکار توسعه پایدار که در سال 2015 به تصویب رسی ، مساله زنان و توانمندسازی آنها را زمینه ساز توسعه پایدار معرفی کرده است.
توجه به توانمندسازی زنان در عرصه های آموزش، کاهش فقر، رفاه و مشارکت اجتماعی می تواند بر سرعت توسعه کشور نیز موثر باشد. زنان بطور قطع نیمی از جمعیت کشور را تشکیل داده و نادیده گرفتن حقوق آنها و محدود سازی فعالیت آنان در عرصه های جامعه مسلما باعث از دست دادن فرصت کشور برای بهره مندی از توان نیمی از جامعه است. بطور قطع مردان به تنهایی قادر به راندن چرخه توسعه کشور در همه ابعاد نبوده و زنان همسان با مردان در این امر قادر به ایفای نقش هستند.
توانمند سازی زنان تشویق آنها به ارتقای توانمندی های فردی مانند سطح سواد، مهارت آموزی، حضور در جامعه و مشارکت در تصمیم گیری هاست. در واقع توانمندسازی زنان خارج ساختن آنها از فرم سنتی زن خانه دار و تشویق آنها به حضور در جامعه دوشادوش مردان است. این حقی است که تک تک زنان در جامعه دارند. محدود سازی زنان با تفکرات پوسیده سنتی در عصر حاضر، نه تنها لطمه به حقوق زنان، بلکه لطمه به جامعه ای است که از تعادل و توازن حضور زنان و مردان بطور مساوی و متناسب خارج خواهد شد.
این توانمند سازی به زنان اجازه میدهد تا در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و مشارکت هرچه بیشتر و فعال تر حضور یابند. این حضور فعال مسلما میتواند نقش مهمی در پیشرفت و توسعه جامعه ایفا کند.
توسعه پایدار فرآیندی است که دربرگیرنده اقدامات و همکاریهای مشترک، اعم از سرمایه گذاری ها، بکارگیری فناوری ها و منابع گوناگون برای رسیدن به اهدافی است که در نهایت جهت تامین نیازهای حال و آینده بشر و رسیدن به توسعه در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی مورد نیاز، با حفظ حقوق نسل های آینده تعریف میشود.
زنان نقش مهمی در توسعه پایدار دارند، چرا که آنها بهعنوان مصرفکننده و مربی، علیرغم محدودیتهای جدی در دسترسی و کنترل این منابع، نقشی کلیدی در مدیریت، حفاظت، بهرهبرداری و بهرهبرداری از منابع طبیعی ایفا میکنند.
نقش زنان در توسعه پایدار چند بعدی است و باید صدای آنها در هر خط مقدمی شنیده شود. زنان اغلب اولین پاسخ دهندگان به خانواده خود هستند، ایده ها و دیدگاه های منحصر به فردی دارند و اغلب تغییرات را در سطوح مختلف هدایت می کنند.
هدف پنجم دستور کار توسعه پایدار، دستیابی به برابری جنسیتی و توانمندسازی همه زنان و دختران است. برابری جنسیتی نه تنها یکی از اصول اساسی حقوق بشر است، بلکه پایه و اساس ضروری برای تشکیل جهانی صلح آمیز، مرفه و پایدار است.
توجه به حقوق و جایگاه زنان، ایجاد فرصت های عادلانه و مساوی با مردان برای آنها و تحقق عدالت اجتماعی میتنب بر اصول حقوق بشر، می تواند راهگشای توسعه همه جانبه کشور و زمینه ساز توسعه پایدار باشد.