مشارکت مردمی و توسعه

شهره صدری – یادداشت – در مفهوم کلی، مشارکت به این معناست که مردم از نزدیک در فرآیندهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که بر زندگی آنها تأثیر می گذارد، درگیر می شوند. رویکرد مشارکتی هم به‌عنوان مبنای تصمیم‌ سازی و هم به‌عنوان شیوه ای برای دستیابی به فعالیت و همکاری مشترک در روند بهسازی زندگی فردی و اجتماعی، یکی از مهم ترین لوازم جامعه مدنی و برنامه ریزی دموکراتیک محسوب میشود.

 استدلال برای مشارکت بیشتر مردم صرفاً مبتنی بر دلایل ایده آلیستی، انسان‌دوستانه یا برابری طلبانه نیست. مشارکت بیشتر برای افزایش کارایی و اثربخشی طرح های توسعه، تشویق خوداتکایی در بین شرکت کنندگان و افزایش تعداد افرادی که به طور بالقوه می توانند از توسعه بهره مند شوند، مهم است.

امروزه به مشارکت مردمی به عنوان راهبرد جدیدی در توسعه نگریسته میشود. سازمان های مردمی و نهادهای عمومی مشارکت کنندگان اصلی در روند توسعه هستند. هدف از توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه، به حرکت درآوردن یک فرآیند رشد متکی به خود و پایدار است که از طریق آن بتوان به عدالت اجتماعی دست یافت. دانشمندان توسعه، متخصصان، اقتصاددانان و محققان سال‌ها استدلال کرده‌اند که استراتژی‌های توسعه مشارکتی مؤثرتر از استراتژی‌های رشد سلسله مراتبی متمرکز کارآیی دارند. البته آنها تاکید میکنند که کنترل های متمرکز دلیل اصلی عدم رشد اقتصادی و توسعه در کشورهای جهان سوم است.

توسعه مشارکتی دیدگاهی است که به طور همزمان بر ضرورت رویکرد دولت در راستای برنامه ریزی اقتصادی در سطح ملی و هماهنگی توسعه تاکید می کند. این کار برای جایگزینی توسعه از بالا به پایین انجام نمی شود، بلکه سعی می کند سبک توسعه از پایین به بالا را معرفی کند تا نقص رویکرد دولت به ویژه بهبود کیفی در مشارکت در سطح جامعه را برطرف کند.

پس از تجارب بسیار در عرصه های مختلف ملی، محلی و بین المللی، پارادایم جدید توسعه به چهار نتیجه اصلی رسیده است: اول اینکه دولت ها به تنهایی قادر به مقابله با چالش های توسعه پایدار نیستند، دوم اینکه مشارکت عموم مردم در تمام مراحل برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی یک ضرورت غیرقابل انکار است، سوم اینکه دست اندرکاران اصلی، یعنی دولت، بخش خصوصی، جامعه مدنی و نهادهای بین المللی برای نیل به مقصود باید همکاری صمیمی و نزدیکی داشته باشند، آخر اینکه بهره مند شدن از دانش و مهارت و تخصص برای دستیابی به توسعه مطلوب ضروری است.

دخالت مستقیم افراد در تصمیمات تخصیص منابع که بر زندگی آنها تأثیر می گذارد به موضوع اصلی توسعه تبدیل شده است. بنابراین، «مشارکت گسترده‌تر همه مردم در فرآیندهای تولیدی و تقسیم عادلانه‌تر منافع آنها» محور اصلی توسعه تعریف میگردد.

با توجه به این مفاهیم و تعاریف، مشارکت می کوشد تا شنیدن صدای دیگران را آسان سازد. در بسیاری موارد در مدیریت های کلان و در سطح توسعه، سخنان مردم شنیده میشود ولی بدان گوش داده نمی شود. بنابراین علیرغم صدای مردم تغییری در رویکردها ایجاد نشده و صدای مردم تاثیری بر تصمیم گیری ها ندارد. علاوه بر این مشارکت، احساس مالکیت را فراهم میکند. تجربه زیسته جوامع انسانی نشان میدهد که هرگاه انسان در پدیدآوردن چیزی شریک باشد، از آن پشتیبانی خواهد کرد. آشکار است هرگاه مردم در جایگاه مالیکت قرار گرفتند، چه مالکیت اندیشه و چه مالکیت توسعه، آن اندیشه و توسعه را دوست خواهند داشت و برای حفظ آن تلاش خواهند کرد. مشارکت فرهنگ سکوت را در هم می شکند. انسان یک هستی اجتماعی است و با گفتگو در جامعه به رشد آن می رسد. این امر راهی برای پدیدارشدن سرمایه های فکری است. صدای مردم در توسعه کشور زمانی شنیده میشود که موانع سکوت آنها برداشته شود. موانعی مانند عدم توجه به نظر مردم، ممانعت از مشارکت آنها در طرح ها، تسلط گرایی مطلق دولت و نادیده گرفتن مردم.

مشارکت فراتر از صرفا رای دادن است. فرآیندهای مشارکتی باید شامل گفتگوی آزاد و تعهدات مدنی فعال و گسترده باشد. افراد جامعه باید درباره تصمیماتی که بر سرنوشت آنها تاثیر میگذارد حق اظهارنظر داشته باشند. مشارکت همراه خود تعهد را به ارمغان می‌آورد و تعهد توام با تلاش بیشتر است. تلاشی که برای توسعه کشور لازم است. برای تقویت مشارکت مردمی باید فرآیندهای مشارکتی برای حضور بیشتر مردم در تصمیم گیری ها را هموار کرد. بدون مشارکت مردم نمیتوان به جامعه ای پایدار دست یافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *