شهره صدری- امروزه ما فکر می کنیم که مسائل محیطزیستی به عنوان یکی از مهمترین چالش های جهانی باید با همکاری همه بازیگران در همه سطوح اعم از دولت ها، سازمان های بین المللی، بخش های خصوصی، جوامع مدنی و همچنین مردم حل شود. میخواهیم ببینیم چطور مشارکت عمومی در حکمرانی محیط زیستی در تاریخ معاصر راه را طی کرده است.
از دهه 1960 تا 1980
از دهه 1960، حکمرانی محیط زیستی بحث داغی را در کشورهای توسعه یافته غربی مطرح کرده بود. در فرآیند نهادینهسازی حکمرانی محیطزیستی ، دولتها و صنایع در سیاستگذاری رهبری بحث و تسلط داشتند، در حالی که جامعه مدنی و عموم مردم بهعنوان «بیگانه» عمل میکردند. تمام مراحل فرآیند تصمیمگیری محیطزیستی از تنظیم دستور کار، تدوین سیاست تا اجرای سیاست توسط دولتها و صنایع شکل میگرفت و تحت تسلط دولتها و صنایع اجرا میشد. اگرچه دانشمندان، کمپین های محلی و رسانه ها نقش مهمی در تعریف مسائل محیطزیستی ایفا کردند، اما از سیاست گذاری کنار گذاشته شدند. مشارکت آن بازیگران غیردولتی در حکمرانی محیطزیستی به عنوان «انحرافات» تلقی شد که منجر به انتقاد و عدم اجرای آن گردید.
از دهه 1980 تا اوایل دهه 2000
الگوی تغییر در دهه 1980 آغاز شد. انتقال حکمرانی محیط زیستی قرار بود اتفاق بیفتد زیرا مردم در قلب پیامدهای سیاست های محیطزیستی قرار داشتند اما حق تصمیم گیری در مورد سیاست ها را نداشتند. به طور کلی، گروه های حاشیه ای و مردم بومی در پایین ترین سطح سلسله مراتب سیاسی قرار گرفته بودند. آنها باید عواقبی را که افراد در سلسله مراتب بالاتر و موقعیت اجتماعی بالاتر برای آنها تصمیم می گیرند، تحمل میکردند. بنابراین حق صحبت آنها بیشتر مورد توجه قرار گرفته بود.
مشارکت عمومی در تمامی مراحل حکمرانی محیطزیستی در دهه های گذشته از جمله شناسایی مشکلات محیطزیستی، تدوین خط مشی ها، تدوین استراتژی و اجرای تدابیر تکامل یافته است. ما شاهد تغییر روند تصمیم گیری در زمینه محیطزیست از یک فرآیند بسته و انحصاری به یک فرآیند بازتر، فراگیرتر و مشورتی بوده ایم. مشارکت عمومی در دستور کار سیاسی و کنوانسیون های بین المللی از دهه 1990 مورد توجه قرار گرفت. در اوایل دهه 2000، مشارکت عمومی هم از نظر قانونی و هم از نظر سیاسی در برخی کشورها اجباری شده است.
اخیرا
امروزه ما فکر می کنیم که مسائل محیطزیستی به عنوان یکی از چالش های جهانی باید با همکاری همه بازیگران در همه سطوح اعم از دولت ها، سازمان های بین المللی، بخش های خصوصی، جوامع مدنی و همچنین افراد حل شود. با این حال، امروزه، با چالش های حیاتی تری در حکمرانی محیطزیستی مواجه هستیم. مسائل محیطزیستی بیشتری در راه است. ویژگی مسائل محیطزیستی باعث می شود که آنها مرزی نداشته باشند و به راحتی از مرزها عبور کنند. بنابراین، کمتر احتمال دارد که برخی از مشکلات مانند آلودگی هوا و حفاظت از دریا را بتوان در مرزهای کشور حل کرد، به ویژه در مناطقی مانند اروپا که کشورهای مختلف در کنار هم جمع شده اند و نیاز به همکاری های بیشتر در زمینه حکمرانی دارند. مطالبهگری برای مشارکت گستردهتر و مؤثر همه ذینفعان و افراد برای حل مسائل محیطزیستی ضروری است.