شهره صدری – نوشته مارک زیتون سال 2019- دو منطقه تحت کشت که بیش از 50 سال در اختیار اسرائیلی ها بود به کشور همسایه یعنی اردن بازگردانده شده است.
[ این امر زمانی اتفاق افتاد که اردن تمدید اجاره اراضی مرزی توسط اسراییل را رد کرد]. این دو منطقه شامل محدوده الغمر (که در اسرائیل به زفار معروف است)، در جنوب دریای مرده در صحرای نقاب/ نگف قرار دارد. دیگری محدوده البقوره (نهارایم) در نقطه حاصلخیز یافت میشود که شاخه اصلی به رود اردن میپیوندد. [ البته بازپس گیری این اراضی از اسراییل به راحتی صورت نگرفته و چندین سال به طول انجامیده است] .
ارتباط با بدنه های آبی تصادفی نیست: اگر این آب را ارتش اسرائیل و کیبوتس برای حفظ مزارع نیاز نداشتند، در وهله اول اشغال نمی شد. [ کیبوتس موقعیت زندگی مشترک منحصر به فرد در اسرائیل است. در سراسر اسرائیل 270 کیبوتس وجود دارد. در مرکز این کیبوتس ها، شهرهای کوچکی قرار دارد، با جمعت معمولا بین 100 تا هزار نفر. این کیبوتس ها از لحاظ تاریخی در اطراف مزارع جمعی متمرکز هستند].
بازگشت این سرزمین ها با بندهای بسیار دوراندیشانه ای که در معاهده صلح 1994 بین اردن و اسرائیل درج شده بود امکان پذیر شد. متأسفانه، بخشهای همان توافق در مورد آب نمیتواند واقع بینانه باشد و تضمین کند که یکی از خشکترین کشورهای جهان – اردن – خشک باقی بماند.
در همین حال کشاورزان فلسطینی آب کافی ندارند. این وضعیت با توافقنامه آبی که در سال 1995 با اسرائیل به عنوان بخشی از روند «اسلو 2» امضا شد، قفل شده است. و با کاهش سطح آب، تنش ها افزایش می یابد. با هر تابستان سوزان بدتر می شود.
اسراییل از آنجایی که بیشترین آب را کنترل می کند اما کمترین نیاز به آن را دارد، این انتخاب را دارد که بر سر توافقات عادلانه تر مذاکره کند. اما آنچه که باید ابتدا به چالش کشیده شود، تفکری است که در وهله اول به توافقات منجر شد – یک دکترین اقتصادی که آب را چیزی جز کالایی برای فروش یا داد و ستد نمی داند و یک ایدئولوژی سیاسی که بر حفظ هر چه بیشتر آب متمرکز است.
کسانی که بیشتر به آب نیاز دارند کمترین سهم را دارند
اثرات کالایی شدن آب در البقره شفاف است. در آنجا رودخانه یرموک به سمت غرب جریان دارد و به جریان اصلی رود اردن می رسد که از یک طرف به سمت جنوب بین اردن (کشور) و از طرف دیگر اسرائیل و کرانه باختری فلسطین جریان دارد. اما این روزها تقریباً هر قطره از رودخانه یرموک که توسط کشاورزان سوریه و اردن استفاده نمیشود، توسط کشاورزان اسرائیلی به یک مخزن میریزد.
خود رودخانه اردن از سال 1964 خشک شده است. زمانی که اسرائیل تنها استفاده از دریاچه طبریه (معروف به دریای جلیل یا دریاچه کینرت) را در نزدیکی منبع رودخانه قرار داد. دریای مرده در نقطه پایانی رودخانه (با عرض پوزش) از آن زمان در حال مرگ است.
در عین حال، مبتکران در اسرائیل تکنیکهای آبیاری قطرهای را کامل کردهاند، طرحهای چشمگیری را برای استفاده مجدد از فاضلاب اجرا کردهاند، و کارخانههای نمکزدایی زیادی ساختهاند که برخی مفسران پیشنهاد میکنند که اکنون آب زیادی دارد.
در همین حال، اردن به طور فزایندهای در حال خشک شدن است، زیرا میزبان میلیونها نفری است که از جنگهای کویت، عراق و سوریه فرار کرده و به این کشور آمده اند. اردن بدون آب سطحی متعلق به خود، به نمک زدایی در خط ساحلی کوچک خود در عقبه متوسل می شود. اردن تشویق شده است که جریان های گران قیمت را از آنجا به شهر همسایه اسرائیل، ایلات پمپ کند، در ازای آن اسرائیل آب شیرین را از دریاچه طبریه (معارض) به اردن پمپ کند.
ساکنان فلسطینی کرانه باختری در واقع اکنون آب کمتری نسبت به زمان امضای قرارداد اسلو دوم دارند. در غزه، نمکزدایی برای اکثر افراد بسیار گران است و با فاضلاب آلوده به آبهای زیرزمینی، یک اکوسیستم آلوده ایجاد میکنند.
اسرائیل مقدار کمی آب شیرین به غزه می فروشد، اما بیشتر آبی که از طبریه در 200 کیلومتری شمال هدایت می کند در مرز متوقف می شود. وسوسه انگیز از نظر غزه، اما خارج از دسترس آنها، در عوض برای کشت سیب زمینی که به اروپا (نسبتا مرطوب) صادر می شود، محفوظ است. [درواقع این اراضی کشت و آب مصرفی برای نیاز غذایی اسراییل نیست و برای صادرات به اروپایی است که فراوانی آب بدلیل باران دارد].
ایدئولوژی را سرزنش کنید نه تغییرات آب و هوایی
تمایلی وجود دارد که تغییرات آب و هوایی یا پناهندگان را برای این انتخاب های سیاستی مقصر بدانند، احتمالاً به این دلیل که نمی توانند پاسخ دهند. اما کسانی که این آشفتگی را ایجاد کردند، کسانی هستند که باید و می توانند آن را تغییر دهند.
در حالی که دولت اسرائیل به آب زیادی نیاز ندارد، توزیع کنترل بر رودخانه اردن و سفره های زیرزمینی مربوطه همچنان بازتابی از قدرت نسبی بین کشورهای رقیب است. اسراییل بیش از مجموع اردن و فلسطینی ها آب را کنترل می کند و اگر بر خلاف اصول کنوانسیون سال 1997 سازمان ملل متحد در مورد مسیرهای آبی سنجیده شود، حق – سهم- خود را بیش از دو برابر بیش از حقوق خود می کند.
آبی که اسرائیل در معاهده صلح 1994 به اردن وعده داده بود هنوز محقق نشده است. در کرانه باختری، انتخاب اسرائیل برای احتکار از طریق کمیته مشترک آب اسرائیل و فلسطین که در اسلو ایجاد شده است بیان می شود. زیرا این کمیته خطوط آبی را که هر شهرک جدید در کرانه باختری به آن نیاز دارد، تایید می کند. اما پروژه های روستاهای فلسطینی را مسدود می کند، آب به ابزاری موثر برای استعمار یا حتی پاکسازی قومی تبدیل می شود.
ایدئولوژی ها را به چالش بکشید، توافقات را پاره کنید
استناد به رهنمودهای کنوانسیون آبراهه های سازمان ملل ساده است، اگر تمام آنچه برای پایان دادن به درگیری رودخانه اردن لازم بود، به روز رسانی توافقنامه ها بود. این کنوانسیون چگونگی تقسیم آب را به صورت «عادلانه و معقول» توضیح میدهد و همه دولتهای درگیر و اسراییل آن را امضا کردهاند.
اما ابتدا باید این ایده را به چالش بکشیم که آب کالایی است که می توان آن را احتکار کرد یا فقط به بالاترین قیمت پیشنهادی فروخت. اما با توجه به میزان جا افتادن این رویه در نظام های سیاسی و اقتصادی منطقه، شواهد و استدلال به تنهایی کافی نیست. محققان می توانند آسیب های ناشی از سیاست آب را برجسته کنند و محیطزیستیها ممکن است منطق صادرات محصولات بیابانی به اروپا را زیر سوال ببرند. در نهایت، وظیفه این است که ایدئولوژیهای کورکننده را با احساس قوی عدالت جایگزین کنیم تا تقسیم آب غیرعادلانه به اندازه بردهداری، غیرقابل قبول تلقی شود.
سیاست و قانون مورد نیاز به طور طبیعی، زمانی که این آینده دیده شود، جریان خواهد یافت. در البقره و الغمر اتفاق افتاده است (به معنی بازپس گیری اراضی توسط اردن) و ممکن است با آب اتفاق بیفتد.
*موارد ذکر شده در [] توضیحات این سایت خبری است.
منبع: سایت theconversation