شهره صدری- حدود 40 درصد از جمعیت جهان در حوضه های آبی بین المللی زندگی میکنند. بدین معنی که مرزهای سیاسی با مرزهای هیدرولوژیک همخوانی ندارد و باعث میشود تا حوضه های آبریز بین المللی تشکیل شود. عدم انطباق مرزهای سیاسی کشورها با مرزهای حوضه های آبی، باعث میشود تا هم پتانسیل تنش و هم پتانسیل همکاری بین کشورها شکل گیرد. این امر هم میتواند باعث تنش و درگیری بر سر آب و هم تعاملات سازنده بین کشورها گردد.
یکصد و بیست و پنجمین نشست سه شنبه های دیپلماسی ایران امروز 18 اردیبهشت با موضوع « مفهوم آب رنگی در شکل دهی آینده مذاکرات رودخانه های فرامرزی» با سخنرانی دکتر محمدرضا شهبازبیگیان استاد دانشگاه تربیت مدرس و رئیس انجمن دیپلماسی آب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، دکتر علی صالح پور، رئیس مطالعات سیاسی و بین المللی انجمن دیپلماسی ایران گفت: با توجه به شرایط پیش رو ناشی از اثرات مخرب تغییرات آب و هوایی در همه عرصه های زیستی بشر، موضوع توسعه دیپلماسی محیط زیست بیشتر اهمیت پیدا میکند. ما با تنش آبی در غرب آسیا روبرو هستیم و این امر میتواند باعث ایجاد تنش هایی بین کشورهای بالادست و پایین دست رودخانه های فرامرزی گردد. موضوع رودخانه های فرامرزی و حقوق بین الملل و مذاکرات بر سر آب بین کشورها در حوضه های آبی مشترک، بحث بسیار مفصل و مهمی است. با توجه به اهمیت این موضوع، لزوم توسعه دیدگاه دیپلماسی آب در رودخانه های مرزی احساس میشود.
آقای دکتر محمدرضا شهبازبیگیان در ابتدای ارائه خود به مفهوم رودخانه مرزی و مطالعات انجام شده اخیر در مورد حوضه های آبریز مشترک اشاره داشت. در ادامه شهبازبیگیان با ورود به بحث اصلی نشست در تعریف مفهوم آب رنگی گفت: این مفهوم براساس تعریف حوضه های آبی بالادست و پایین دست است. اگر آب از سمت بالادست حوضه به سمت پایین دست حوضه حرکت کند، اگر در نظر بگیریم که آب در کشور بالادست تولید میشود و کشور بالادست اجازه جاری شدن حقابه را میدهد، و بخشی از آب را برای تامین نیاز خود برمیدارد، مقداری آب باقی میماند که آب دارای ارزش مذاکره نامگذاری شده است. این در اصل مقدار آبی است که کشور بالادست نیازی به آن ندارد و مازاد بر حقابه رهاسازی شده است و این آب آماده مذاکره است.
برای این آب قابل مذاکره سه حالت در طول تاریخ در حوضه های آبی مشترک رخ میدهد: در دوره ای از تاریخ امکان کننترل نداشته و به پایین دست جاری می شد و اصلا نیازی به مذاکره نداشته است. در حالت دوم، در دوره ای کشور بالادست این آب را میتواند کنترل کند ولی نیازی به آن و در این دوره این آب قابل مذاکره است. در حالت سوم، کشور بالادست هم این آب را کنترل میکند و هم به آن نیاز دارد. پس این آب دیگر قابل مذاکره نیست.
مفهوم آب رنگی در ادبیات آبهای مرزی به قرار زیر تعریف شده است:
آب سبز، آبی است که کشور بالادست قادر به نگهداری آن نیست. چه به این آب احتیاج داشته باشد چه احتیاج نداشته باشد.
آب زرد، آبی است که کشور بالادست میتواند آن را نگهدارد، ولی نیازی به آن ندارد. یعنی قابلیت کنترل آب را دارد، ولی نیازی به مصرف این آب ندارد.
آب قرمز، آبی است که کشور بالادست هم میتواند این آب را کنترل کند هم به این آب احتیاج دارد. یعنی مذاکره روی آب قرمز بسیار مشکل و سخت است. مذاکره روی آب زرد امکان پذیر است. آب سبز هم نیاز به مذاکره ندارد. ولی مساله مهم این است که رنگ این آبها ثابت نمی ماند و این آبها در طول زمان دینامیک شان تغییر میکند. تغییر دینامیک این آبهاست که باعث تغییر در مذاکرات آبهای مرزی میشود.بطور مثال آب سبز میتواند به زرد تبدیل شود، آب زرد به قرمز تبدیل شود. این تغییر میتواند روند مذاکرات مرزی را تغییر دهد.
دکتر شهبازبیگیان در تحلیلی که بر دینامیک این رنگ ها در مذاکره آبهای مرزی داشتند به 7 کلاس برای این رنگ ها در مذاکرات رسیدند. در این طبقه بندی هرچه به عدد 7 نزدیکتر میشویم، مذاکره سخت تر میشود.
کلاس 1- آب آرزوها، این کلاس وضعیتی را نشان می دهد که در آن کل نیاز آب کشور پایین دست می تواند در داخل آب سبز کشورهای بالادست برآورده شود. از آنجایی که نیازی به مذاکره نیست، این طبقه وضعیت ایده آلی را برای همه کشورهای پایین دستی نشان می دهد.
کلاس 2- جرات و حقیقت – این کلاس وضعیتی مشابه کلاس 1 را نشان می دهد. با این حال، بخشی از تقاضای آب کشورهای پایین دست در آب زرد نهفته است. کشور پایین دست یا باید اعتماد کند تماما نیاز آبی از آب سبز تامین میشود و آب زرد را نمی بیند و یا وحشتی دارد که آب زرد به قرمز تبدیل شود.
کلاس 3- بده بستان – در این طبقه تمام نیاز آبی کشور پایین دست در آب زرد قرار میگیرد. در این شرایط، تامین آب کشورهای پایین دست کاملا به مذاکره با کشورهای بالادست برای رهاسازی آب زرد مورد نظر بستگی دارد. با توجه به اینکه کشورهای بالادست برای مصرف به این نوع آب نیاز ندارند، کشورهای پایین دست امیدوارند بتوانند نیاز آبی خود را تامین کنند. این کلاس مطلوب برای هر کشور بالادستی است زیرا می تواند از امتیاز بالادستی بودن، حداکثر استفاده را ببرد.
کلاس 4- برزخ – اگر یک کشور پایین دست این کلاس را داشته باشد، یعنی بخشی از نیاز آبی کشور پایین دست روی آب سبز و یک قسمت روی آب قرمز است. به این معنی است که باید انتظار کاهش بخشی از تقاضای آب خود را با پذیرش آب قرمز برای پر کردن کاهش عرضه آب داشته باشد. چرا که بخشی از نیاز آبی پایین دست در بخش آب قرمز بالادست قرار گرفته است. این وضعیت برای کشورهای پایین دستی هیچ گزینه و امکان دیگری برای مذاکره بر سر آب قرمز و سبز باقی نمی گذارد.
کلاس 5- ترس و تنفر – این کلاس زمانی رخ میدهد که قسمتی از نیاز آبی پایین دست روی آب سبز و قسمتی روی آب قرمز و زرد است. این کلاس شبیه کلاس 4 است اما پیچیدگی بیشتری به آن اضافه می کند. در این کلاس، کشورهای پایین دست باید با کشورهای بالادست مذاکره کنند تا پس از کاهش انتظارات خود برای دریافت آب در دسته قرمز، تقاضای آب خود را با آب زرد تکمیل کنند. با این حال برای کشور پایین دست ایجاد ترس از مذاکره بدلیل وابستگی به آب بالادست می کند.
کلاس 6- روزنه امید – در این طبقه، امیدی به آب سبز برای تامین نیاز آبی کشورهای پایین دستی وجود ندارد. در این کلاس، کشورهای پایین دستی باید برای کنار گذاشتن فعالیت های متکی به آب قرمز آماده شوند و خود را برای مذاکره جدی با کشورهای بالادست بر سر بقیه تقاضای آب خود آماده کنند. این کلاس تمایل دارد به پیچیده ترین کلاس یعنی 7 تبدیل شود.
کلاس 7 – دوئل – این طبقه به سختی امیدی را برای دولت های پایین دستی باقی می گذارد تا نیاز آب خود را از رودخانه فرامرزی برآورده کنند. چرا که نیاز آبی کشور پایین دست روی آب قرمز کشور بالادست قرار گرفته است. یعنی کشور پایین دست باید بر روی آبی مذاکره کند که هم مورد نیاز کشور بالادست است و هم کنترل شده است. در این حالت، دولت های بالادستی تمایل دارند به طور غیر منطقی هزینه مذاکرات با کشورهای پایین دستی را افزایش دهند. با این حال، هنگامی که آنها این کار را انجام دهند، نه تنها کشورهای پایین دست، بلکه کل حوزه فرامرزی نیز در خطر خواهند بود. بنابراین، این طبقه را می توان به عنوان نامطلوب ترین طبقه برای همه کشورهای دخیل در حوضه رودخانه فرامرزی مشترک در نظر گرفت.
در ادامه نشست، دکتر شهبازبیگیان گفت: اگر قرار باشد تغییر رنگ ها را در دینامیک رفتاری داشته باشیم، بدین معنی که مثلا آب قرمز به آب سبز تبدیل شود، این امر مستلزم این است که نیاز واقعی آب در کشور بالادست کاهش پیدا کند. تبدیل آب زرد به سبز خیلی ممکن نیست، یعنی سازه ای که آب را نگه میدارد باید از بین برود. ولی آب قرمز میتواند به آب زرد تبدیل شود. خیلی از مذاکرات و بحث ها و راهکارهای ارائه شده در دیپلماسی آب بر سر این است که کشور پایین دست کمک کند تا نیاز آبی در کشور بالادست کمتر شود. این همان موضوع تبدیل آب قرمز به زرد است.
او در ادامه بحث به این نکته اشاره کرد که در حال حاضر رنگی که ما در بسیاری از حوضه های بین المللی می بینیم رنگ قرمز است و اکثر حوزه های مشترک به این سمت حرکت میکنند. به همین دلیل در نظر گرفتن تمهیداتی برای جلوگیری از حرکت دینامیک این رنگ ها به سمت وضعیت بد مهم است. بنابراین برای آینده مذاکرات بر سر آبهای مرزی مشترک براساس دینامیک این رنگ ها چند اصل را باید قبول کنیم:
- در آینده نزدیک، آب سبز تبدیل به آب زرد خواهد شد. یعنی دیگر آب سبزی وجود نخواهد داشت.
- در میان مدت، آب قرمز به صورت نمایی زیاد خواهد شد. یعنی در بسیاری از حوضه های بین المللی شاهد افرایش آب زرد خواهیم بود.
- در بلندمدت آب قرمز بسیار زیاد خواهد شد. یعنی ممکن است تا دسال 2070، 2080 ما شاهد رنگ قرمز برای آبهای مرزی در اکثر حوضه های مرزی مشترک باشیم.
استراتژی های ما برای کنترل دینامیک این رنگ ها چه خواهد بود:
- اول پذیرفتن واقعیت، بسیاری از حوضه های آبریز مشترک باید قبول کنند که این دینامیک رنگ ها در تمام حوضه های مرزی رخ میدهد.
- دوم حتما نیاز به بالابردن سطح دیپلماسی داریم. این سطح رسمی دیپلماسی مابین کشورها به تعامل بین بخشهای دانشگاهی و نهادهای علمی با یکدیگر حرکت کند. این تعامل باید در جهت افزایش تبدیل رنگ قرمز به زرد در حوضه های فرامرزی باشد.
- و سوم که در آینده بسیار ضروری خواهد بود، نیاز به ساخت مدل های پشتیبان مذاکره است. و ما به دانش و متخصصین مدل های پیشتیبان مذاکره نیاز خواهیم داشت. این مدل ها در واقع در جهت کاهش تبدیل آب زرد به قرمز تعریف میشود.
در بخش پرسش و پاسخ دکتر شهبازبیگیان به موادر زیر را اشاره کرد:
- در خصوص مرجع تشخیص رنگ آبهای مرزی بین کشورهای بالادست و پایین دست: طبق این مفهوم رنگ آب، کشوری که رنگ آب را میداند کشوری بالادست است. هرکشور بالادستی رنگ این آبها را تشخیص میدهد. مثلا اتیوپی به خوبی میداند چقدر از آب نیل را میتواند کنترل کند، به چه میزان آب نیاز دارد و چه میزان را نمیتواند کنترل کند. هیچ مرجعی برای تعیین این رنگ ها در حال حاضر وجود ندارد. تنها اظهارنظر کشور بالادست است. فراست و دقت نظر کشور پایین دست است که میتواند آمار و اطلاعات در کشور بالادست را تشخیص دهد. به همین دلیل به مدل های یپشتیبان مذاکره نیاز است. چون این مدل ها میتوانند رنگ و حجم آبها را اعلام کنند و در مذاکرات این اعداد و ارقام بسیار کاربردی است. در حالت نرمال کشورهای بالادست تلاش میکنند تا همه آب را قرمز معرفی کنند. هیچ کشوری اعلام نمیکند که آب زرد در اختیار دارد. این را معمولا در قالب مثلا کنترل سیلاب و یا نیروگاه برقابی، آب زرد تولید میکند. این فراست کشور پایین دست است که تشخیص دهد کشور بالادست کجا دارد آب زرد تولید میکند. مذاکره بر روی آب زرد بسیار ساده تر از مذاکره بر روی آب قرمز است. در مذاکرات باید تلاش کرد که اولا از تبدیل آب سبز به آب زرد جلوگیری شود. یعنی به محض اینکه کشور پایین دست تشخیص میدهد که کشور بالادست در حال تبدیل آب سبز به زرد است، باید از ابزارهایی برای جلوگیری از این کار استفاده کند. چون این مرحله راحت تر از آن است که بعد از تولید آب زرد بخواهیم مذاکره کنیم. در ادامه هم کشور پایین دست باید تلاش کند تا آب زرد به آب قرمز تبدیل نشود.
- در مورد رودخانه هیرمند هنوز شبیه سازی ترکیب رنگ آب هیرمند انجام نشده است. ولی در این مورد میتوانم بگویم هر زمان آب از افغانستان جاری میشود، ابتدا ما یک خوشحالی در کشور داریم. بعد از طرف جامعه علمی یک ابهامی شکل میگیرد که حس منفی را هم ایجاد میکند که این آب رها شده از روی همکاری بود و یا آب غیرکنترلی بود؟ در واقع این پرسش بدین معنی است که این آب رها شده آب زرد است یا آب سبز است؟ اگر آب سبز باشد که اصلا مذاکره نمیخواهد. ولی اگر آب زرد و یا در بهترین حالت آب قرمز بوده یعنی نتیجه مذاکره و همکاری بوده است. لذا الان تحقیقاتی در کل بر روی مفهوم آب رنگی در جهت سنجش مذاکره بر سر آبهای مرزی انجام میشود. نتیجه اولیه این تحقیق نشان میدهد که 90 درصد معاهدات بین المللی آبهای فرامرزی بر روی آب سبز بوده است. آبی که قابل کنترل نبوده و رها میشده است.
- آیا شاخصی برای این مفهوم وجود دارد؟ این مفهوم تازه وارد ادبیات دیپلماسی آبهای مرزی شده و در حال توسعه است. هنوز به مرحله اجرایی نرسیده است. ولی شاخص خوبی که وجود دارد ردپای آب است که میتواند نشان دهد کشور بالادست چقدر آب قرمز دارد. چقدر توانایی تولید آب زرد وسبز دارد.
- تبدیل رنگ های آب به چه شکل است؟ تبدیل آب سبز به آب زرد با کمک سازه های آبی است. رنگ زرد به رنگ قرمز براساس تعریف نیاز آبی انجام میشود. مهمترین عامل افزایش جمعیت است که هرچه جمعیت بیشتر میشود، آب سبز بیشتری تبدیل به آب قرمز میشود. تبدیل رنگ زرد به سبز خیلی نادر است وقتی که مثلا سدی تخریب میشود.
- در نظر گرفتن اثرات تغییر اقلیم در این مفهوم رنگ آب زمانی است که کشور بالادست به شدت به سمت کم آبی پیش میرود. تا جایی که آب سبز از بین میرود و کلا آب به سمت رنگ قرمز و زرد میرود. کلاس مذاکره سخت تر میشود. یکی از فواید مهم مفهوم رنگ آب این است که گفتمان مشترک را بین گروه های مختلف دیپلماسی آب شکل میدهد.
- در مورد آبهای مرزی ترکیه و رنگ آنها: با نگاه شخصی میتوانم بگویم که ترکیه در حال افزایش آب زرد است. ترکیه در حال ایجاد فضای مذاکره بر سر آب است. تولید آب قرمز به نفع کشور بالادست هم نیست. برگ برنده در مذاکره برای کشور بالادست این است که آب زرد داشته باشد. بدون آب زرد برگی برای مذاکره ندارد.
دکتر شهباربیگیان در انتها گفت: مفهوم آب رنگی در آبهای مرزی باعث واقعی شدن دید میشود. این رنگها در مدل های پشتیبان مذاکره باعث میشود تا کشور پایین دست به اشتباه بر سر میز مذاکره بر روی آب سبز ننشیند، ویا کشور بالادست نتواند آب زرد را به جای آب قرمز در مذاکرات وارد کند.