مسیر طولانی بحران محیط زیست – سوخت

شهره صدری – به گزارش لوموند دیپلماتیک و به نوشته جین باپتیس فرسوز، با آن که عوارض ناشی از حذف مقررات محیط زیست مانند از بین رفتن تنوع زیستی، تراکم غیرعادی گاز در اتمسفر و غیره برای همه آشناست، منشأ آن تا حدی زیاد ناشناخته باقی مانده است. این امر که صرفا با حاصل انقلاب صنعتی بودن و ایجاد جامعه مصرفی فاصله بسیار دارد، نتیجه انتخاب دقیق مبتنی بر برنامه های سلطه گرانه است.

آیا کره زمین وارد آنتروپوسن یعنی دوران زمین شناسی سلطه انسان بر تعادل های بزرگ کره خاکی شده است ؟ ارقام موید پاسخ مثبت به این پرسش است: نسبت به سال ۱۷۵۰، بخاطر عوامل ناشی از تولید انسانی در اتمسفر زمین، تراکم گاز متان ۱۵۰ درصد، پروکسید ازت ۶۳ درصد و پروکسید کربن (CO2) ۴۳ درصد «افزایش» یافته است. تراکم گاز کربنیک از ۲۸۰ بخش در میلیون (ppm) در آغاز انقلاب صنعتی، به ۴۱۷ در سال ۲۰۲۲ رسیده که میزانی بی سابقه از ۳ میلیون سال پیش است.

در همین زمان، تنوع زیستی دچار فروپاشی شده و سرعت انقراض آن ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ برابر بیشتر از آهنگ طبیعی بوده است. وخامت وضعیت فعلی زمین در حدی است که زیست شناسان از «ششمین انقراض وسیع» پس از ظهور حیات در کره زمین حرف می زنند. پنجمین انقراض مربوط به دوران دایناسورها بود. منشأ این مرحله از زمین شناسی جدید را باید در برنامه های سلطه گرانه جستجو کرد. انگلستان و ایالات متحده، دو قدرت برتر قرن های نوزدهم و بیستم منشأ ۵۵ درصد از تولید گاز کربنیک انباشته در سال 1900، حدود ۶۵ درصد در سال ۱۹۵۰ و ۵۰ درصد در سال ۱۹۸۰ هستند.

جنگ ها باعث بکارگیری فناوری هایی با مصرف سوخت زیاد شده است. جنگ جهانی دوم نوع استفاده از نفت را تغییر داد: خطوط لوله و توان پالایش به شدت افزایش یافت تا پاسخگوی نیازهای نظامی باشد.

جنگ سرد نیز نقطه اوجی در اثرگذاری ارتش ها بر محیط زیست بود. به عنوان مثال ۱۵ درصد از تردد هوایی آلمان غربی مربوط به تمرین های نظامی سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) بود. در طول جنگ سرد، در مجموع بین ۱۰ تا ۱۵ درصد از فعالیت های ایالات متحده و اتحاد شوروی جنبه نظامی داشت.

با این حال، رویکرد رو به افزایش مصرف سوخت های فسیلی به هیچ وجه اجتناب ناپذیر نبود. در سال های دهه ۱۸۷۰، نیروی هیدرولیک هنوز ۷۵ درصد از سوخت صنعتی در ایالات متحده را تأمین می کرد و ۹۲ درصد از ظرفیت کشتی رانی تجاری انگلستان نیز بادبانی بود. در آن زمان ۶ میلیون دستگاه تولید برق از نیروی باد در خدمت توسعه کشاورزی دشت های مرکز و غرب آمریکا بود. در کالیفرنیا و فلوریدا، بخاطر فراوانی نیروی خورشید و دور بودن از مراکز تولید نفت، در سال ۱۹۵۰ حدود ۸۰ درصد از خانه ها مجهز به آب گرمکن خورشیدی بود. نفت که گران تر از ذغال سنگ بود، در طول قرن بیستم از ۵ درصد سوخت جهانی در سال ۱۹۱۰، به بیش از ۶۰ درصد در سال ۱۹۷۰ رسید. این رشد را چگونه می توان توضیح داد ؟

«نفتی سازی» به عنوان سلاحی انضباطی

دلیل این رشد در وهله اول توسعه شهری و استفاده از ماشین در جوامع غربی بود. این روند در سال های دهه ۱۹۲۰ توسط رهبران محافظه کار آمریکا به شدت ترغیب می شد. با تخریب پایگاه شهری طبقه کارگر، حومه نشینی به نظر این رهبران بهترین سنگر دربرابر کمونیسم بود و در عین حال اقتصاد را نیز رونق می بخشید. به علاوه، کارگران را از طریق بدهکار کردن مصرفی وادار به انضباط می کرد: از سال ۱۹۲۶، نیمی از خانوارهای آمریکایی خودرو داشتند ولی دو سوم آنها را با استفاده از وام خریده بودند.

از سوی دیگر «رواج نفت» باعث محدود سازی جنبش های کارگری شد چون ذغال سنگ به کارگران معادن قدرت قطع جریان سوخت را می داد. از سال های دهه ۱۸۸۰، اعتصاب های کارگران معادن باعث گسترش مشارکت کارگران در انتخابات و تصویب قوانین اجتماعی شد.

نفت که بیشتر به سرمایه تا نیروی کار نیاز دارد، استخراج آن مستلزم طیف گسترده ای از مشاغل و نیروی کار بسیار متغیر است، امری که کنترل کارگران بر تولید و جلوگیری از تداوم جریان آنرا پیچیده می کند. ولی خط لوله و کشتی های نفت کش از میزان احتمال قطع جریان بدلیل اعتصاب کارگران می کاهد. نفت که در یک شبکه سوخت بین المللی سرمایه داری جهانی و ساختار بندی شده، کمتر نسبت به مطالبات کارگران در سطح ملی آسیب پذیر است.

جین باپتیس فرسوز تاریخ دان، مسئول پژوهش در مرکز ملی پژوهش ملی CNRS و نویسنده کتاب «آخرالزمان شادمان، روایت خطر فناوری» 2012 است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *