حضور پررنگ زنان در جامعه، خاری در چشم تفکر طالبانی

شهره صدری – یادداشت- علیرغم افزایش فرصت های آموزشی در سراسر جهان در طول سی سال گذشته، زنان در اکثر کشورهای در حال توسعه هنوز کمتر از مردان تحصیل می کنند. حصول اطمینان از اینکه همه دختران و زنان جوان از آموزش با کیفیت برخوردار می شوند، حق انسانی آنها، یک اولویت توسعه جهانی و یک اولویت استراتژیک برای توسعه یافتگی جوامع است.

شواهد بسیاری نشان میدهد در جوامعی که آموزش دختران و زنان رشد چشمگیری داشته، رفاه فردی و خانوادگی و در نتیجه رفاه ملی افزایش یاقته است. به عنوان مثال می توان به پیوند قوی بین تحصیلات یک زن و اشتغال و درآمد او اشاره کرد. مورد دیگر این است که زنان با تحصیلات بهتر بر ساختار خانواده تاثیرگذار بوده و با مدیریت تعداد فرزندان، شانس بیشتری برای فرزندان خود در تحصیل و رفاه بدست می آورند.

 منظور از تحصیل دختران فراتر از ورود دختران به مدرسه است. این امر همچنین اطمینان از این است که دختران در مدرسه یاد می گیرند و احساس امنیت می کنند. فرصتی برای تکمیل تمام سطوح تحصیلی، کسب دانش و مهارت برای رقابت در بازار کار؛ کسب مهارت های اجتماعی-عاطفی و زندگی لازم برای حرکت و سازگاری با دنیای در حال تغییر است. این امر برای دختران بدین معنی است که برای زندگی خود تصمیم بگیرند؛ و به جوامع خود کمک کنند.

به افغانستان نگاه کنید، تفکر غالب طالبانی در این کشور باعث شده است که زنان در بدترین شرایط اجتماعی و محروم از ابتدایی ترین نیازهای زندگی برخوردار شوند. حال چرا زمزمه هایی از به کنج خانه راندن زنان ایرانی به گوش میرسد؟ آنچه مسلم است حداقل در چند دهه اخیر در ایران و خصوصا پس از انقلاب اسلامی، مساله سوادآموزی عموم مردم، از اهداف بزرگی بود که به شکل فراگیر نهضت سوادآموزی به تحقق رسید. افزایش سطح سواد در جامعه، راهگشای تغییر تفکر سنتی و زمنیه ساز حضور بیشتر زنان در جامعه را فراهم کرد. وقتی زنان از تحصیل محروم می شوند، افراد، خانواده ها و کودکان و همچنین جوامعی که در آن زندگی می کنند، آسیب می بینند. وقتی زنان به اندازه کافی آموزش ببینند، همه سود می برند.

با وجود اینکه زنان 60 درصد از ورودی به دانشگاه های ایران را به خود اختصاص داده اند، هنوز زنان ایرانی علیرغم پتانسیل و توانایی های بالا جایگاه و نقش مهمی در جامعه ندارند. در واقع جامعه ما درگیر نگرش های ذاتی و سنتی خود به زنان است به همین دلیل به نیمی از جامعه، فرصت های برابر با مردان نمی دهد. از هر منظری نگاه کنید، عقب گرد در تحصیل زنان و خاموش کردن فرصت های شغلی برای آنان به بهانه زن بودن ، تشویق به تولید فرزند و جمعیت سازی، در جامعه ای که درهای تحصیل را به روی زنان گشوده است یعنی بازگشت به یک قرن گذشته و حبس زنان در خانه. این دقیقا به معنی اعلام ستیز علیه تفکر زنان جامعه ای است که سالها برای احقاق حقوق خود مبارزه کرده اند.

با این حال، هنوز میتوان به تکاپوی زنان ایرانی برای حفظ حضور خود در جامعه امیدوار بود. چرا که نیمی از جامعه بودن یعنی در دست داشتن نیمی از قدرت در جامعه .   

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *