یادداشت – شهره صدری – شفافیت یک ابزار قدرتمند است. در اصل شفافیف پاسخگویی را بهبود می بخشد، اجرای قوانین را آسان تر کرده و به ارزیابی دقیق فعالیت ها اجازه میدهد. بدون شفافیت مدیریت ها قابل ارزیابی نیستند.
بدون شفافیت نمی توان به این نتیجه دست یافت که در یک مدیریت آیا روشهای اجرا شده معقول بوده و یا قوانین بطور کامل اجرا شده اند؟ مساله مهم این است که در غیاب شفافیت به راحتی می توان تقلب کرد. در غیاب شفافیت انتظار داریم که قوانین درست اجرا نگردد، اهداف قابل دسترسی نباشد، ارزیابی قابل اجرا نباشد. در واقع مدیریت های فاقد شفافیت در پوششی از امنیت به سر می برند.
یکی از موارد مهم مطالبه مردم از دولت ها، همین مساله شفافیت است. مردم از دولت ها و از مدیریت ها می خواهند تا در قبال دوران مدیریت خود بطور شفاف و واضح در خصوص عملکردهای خود توضیح داده و علت ناکامی های مدیریتی و مهم تر از آن عدم توجه به رعایت قوانین و عدم پاسخگویی به پرسش های جامعه مدنی را توضیح دهند. نمونه ای از این مطالبه مردمی را ما در گفتمان ایجاد شده در مساله محیط زیست و آب به خوبی می بینیم.
بطور مثال در دو سه سال گذشته درخواست مهم گروه های محیط زیستی بعنوان نمایندگان جامعه از وزارت نیرو و همچنین سازمان محیط زیست این بود که در مورد طرح های انتقال آب، ساخت سدهای مورد مناقشه و بحث انگیز، نتیجه گزارش های ارزیابی اثرات محیط زیستی طرح ها، علت عبور از قوانین توسط سازمان محیط زیست در بحث واگذاری اراضی تحت حفاظت آشوراده، عدم رعایت قوانین در تخریب اراضی ملی، آلودگی هوا و منابع آب، عدم اقدام کافی دولت به مهار آتش سوزی جنگل ها بعنوان ذخایر طبیعی کشور و بسیاری نمونه های دیگر در مقام پاسخگویی و شفاف سازی برآیند. ولی این امر مهم میسر نگردید. در واقع بسیاری از مدیریت ها در این دو نهاد بدون توجه به درخواست های مردمی، تلاشی برای شفاف سازی عملکرد خود انجام ندادند.
این نکته قابل توجه است که مدیران در پس پرده عدم شفافیت مدیریت های خود پنهان شده اند تا در سایه امنی قرار بگیرند که امکان ارزیابی دقیق از عملکردهایشان را به مطالبه گران ندهند. عدم دسترسی آسان به اطلاعات و پنهان سازی آنها یکی از روش های ایمن سازی مدیریت هاست. تا زمانی که از اجزای فعالیت های یک بخش مدیریتی آگاه نباشیم، نمی توانیم ارزیابی دقیق و صحت سنجی درستی از فعالیت های صورت گرفته داشته باشیم. در این صورت همواره فضای مطالبه گری مردم در هاله ای از پرسش های متعدد و عدم اطلاعات کافی باقی خواهد ماند که امکان حرکت رو به جلو را برای تحقق اهداف جمعی از بین خواهد برد.
عدم تحقق بخشی از خواسته های به حق جامعه مدنی در مطالبه گری های محیط زیستی باعث خواهد شد تا حرکت پویای بوجود آمده در بین این فعالان دچار یاس و سرخوردگی شده، پس از مدتی بر اثر عدم دریافت پاسخ از سوی مسئولین در برابر پرسش هایشان به فضای تک صدایی وارد شده و کم کم از ادامه حرکت های اجتماعی دست بردارند.
مسلما ناامیدی و سرخوردگی گروهای دغدغه مند در جامعه و کمرنگ شدن فعالیت آنها در عصری که با بزرگترین چالش های محیط زیستی همراه است برای ادامه حیات زیستی کشور سودمند نخواهد بود. در شرایط فعلی و با توجه به پررنگ تر شدن فعالیت گروه های محیط زیستی، لازم است تا دولت برای استفاده بهینه از ظرفیت های مدنی خودجوش بوجود آمده شفاف سازی در بدنه سازمانی خود در برابر مردم را تقویت کرده و مدیران را به پاسخگویی در برابر خواسته های مطرح شده از سوی این گروه ها ترغیب نماید.