گوشه‌هایی از آسیب‌های شعارزدگی در محیط زیست

نفیسه توتونچیان – به نقل از تجارت نیوز – در یک دهه اخیر شاهد علاقمند شدن بخش زیادی از مردم به موضوعات محیط زیستی هستیم. در واقع کم کم شاهد شکل گیری مساله توجه به محیط زیست بین بخش‌های مختلفی از کنشگران اجتماعی بوده‌ایم. رسانه های جمعی نیز روز به روز بیشتر به موضوعات مختلف محیط زیست می پردازند. هم تعداد تشکل های محیط زیستی افزایش یافته، هم اطلاعات عمومی و آشنایی با اصطلاحات محیط زیستی بین مردم بیشتر شده است. کم و بیش ابراز علاقه مردم برای مشارکت در فعالیت های محیط زیستی را نیز شاهد هستیم. اما جدا از ماهیت، شکل این توجه به محیط زیست در ایران چگونه است؟

در ایران نیز مانند سایر کشورها، بحث حفاظت از محیط زیست عموما در قالب شعارها و متن هایی به خورد جامعه داده میشود که بیشتر جنبه منفی و بازدارنگی دارد. یعنی بیشتر جنبه تاریکی از محیط زیست به نمایش گذاشته میشود که مملو از بحران های محیط زیستی، تخریب ها و سودجویی ها ست. در نگاه جامع تر با مفاهیمی برای جذب مخاطب در حیطه محیط زیست روبرو هستیم که غالبا سعی دارد آینده سیاهی را ترسیم کند که در آن هیچ نقطه روشنی وجود ندارد. این در حالی است که در کنار تولید انواع و اقسام شعارها و محتواهایی که به بحران های زیست محیطی می پردازد، جامعه کمتر با راه حل ها مواجه میشود.

در واقع، جامعه ما یک جامعه شعارزده در خصوص مسائل زیست محیطی است تا جامعه ای عملگرا. بالاخره عملگرایی هزینه دارد. از تغییر رفتار در سلوک شخصی گرفته تا پرداخت بهای بیشتر جهت دسترسی به خدمات پایه‌ای.
بطور مثال، آیا دقت کرده اید علیرغم همه اطلاعاتی که در خصوص بحران آب و کمبود آب در سال‌های اخیر به مردم داده شده، اما مصرف آب در تهران همچنان روندی افزایشی دارد. چرا در عمل شاهد تغییر چندانی در رفتار مردم در مصرف آب نیستیم؟

به طور طبیعی با این حجم از شعار زیست محیطی باید امیدوار می بودیم که حداقل در شهرهای بزرگی مانند تهران که مصرف بالای آب نیز دارند و بخش قابل توجهی از مردم نیز با موضوع کمبود آب آشنا هستند، شاهد کاهش منحنی های مصرف آب باشیم، ولی به گواه قبوض آب، عموم مردم کلانشهرها چرا حاضر به کم کردن مصرف آب خود نیستند ؟

در اصل، صرفا آشنایی با واژه های جدید محیط زیستی در قالب بحران تغییر اقلیم، کمبود آب و آلودگی هوا نتوانسته مردم را به سمت تغییر رفتار سوق دهد. شاید بخشی از این اشکال به فعالان محیط زیست باز می‌گردد، که بیشتر با سردادن شعار و نشان دادن بحران های محیط زیستی سعی در جلب مخاطب دارند. در حالیکه در ازای سردادن شعارهای منفی و ترسیم شرایط تاریک در جامعه به اسم محیط زیست، بسیار کمتر در ارائه راه حل های قابل اجرا برای تغییر رفتار در قبال محیط زیست تلاش می کنند.

این نوع کنشگری الگوی مناسبی برای مردم نیست. زیرا برخی از موضع گیری‌های این دسته از فعالان محیط زیست در قبال حوادث اجتماعی نشانگر رفتاری عقلانی نبوده و بیشتر جنبه احساسی دارد. مثلا حمایت از سگ های ولگرد بیشتر جنبه استفاده از احساسات مردمی را دارد که در امنیت در مرکز شهرها نشسته اند و از خطرات حمله سگ های ولگرد به مردم و خصوصا کودکان در حاشیه شهرها و روستاها خبر ندارند. بماند تهدیدی که سگ های ولگرد برای اکوسیستم و سایر گونه های جانوری در طبیعت دارند .


در این شرایط اگر همین نوع موضع‌گیری‌ها در مورد حوزه امور توسعه‌ای کشور نیز صورت گیرد، به تدریج متولیان برنامه ریزی توسعه و دست اندرکاران ایجاد زیرساخت ها را با نوعی انفعال رودررو خواهد کرد. انفعالی که حتی در میان مدت نیز اثرات مخرب خود را در احساس محرومیت جامعه از خدمات پایه‎‌ای نشان خواهد داد.

یکی از حساس‌ترین مقولات تاثیرپذیر از این جو روانی، مسئله آب و زیرساختهای آن است. به عنوان یک مثال روشن خلاف بسیاری از موضع‌گیری‌های فعالان زیست محیطی، کشور ایران نسبت به روان آبهای خود و نیز اقلیمی که در آن قرار گرفته، به نسبت کشورهای همطراز به مراتب از تعداد سدهای کمتری برخوردار است ولیکن کوبیدن بر طبل آنچه افراط در سدسازی خوانده می‌شود، در سال‌های پیش رو کشور را با بحران‌های متوالی از جنبه‌های تامینی آب شرب و نیز امنیت غذایی روبرو خواهد ساخت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *